جدول جو
جدول جو

معنی راست مزاج - جستجوی لغت در جدول جو

راست مزاج(مَ)
معتدل مزاج. (آنندراج) صحیح المزاج. (ناظم الاطباء). کسی که اعتدال مزاج دارد:
درخدمت او شخص ادب راست مزاج است
در مدحت او از سخن پاک عیار است.
امیرمعزی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استمزاج
تصویر استمزاج
صحبت کردن با کسی برای شناختن میل و خواهش او، رای و عقیده و ارادۀ کسی را در امری جویا شدن
فرهنگ فارسی عمید
(مَ زَ / زِ)
خوشمزه بودن. خوش طعم بودن. بمجاز مطابق ذوق بودن: از راست مزگی آواز نقش مخالف در عراق نشست. (مرآه الفتوح ملاطغرا از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مَ زَ / زِ)
هر چیز خوش مزه که تندی نداشته باشد. (آنندراج). شیرین مزه. (غیاث اللغات). خوش مزه و خوش طعم و شیرین مزه. (ناظم الاطباء) ، بمجاز، با ذوق:
ساغر صحبت هر طایفه لب چش کردم
آدم راست مزه در همه عالم نیست.
باقر کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مَ کُ نَ دَ / دِ)
مزاج دانی کردن. (وطواط) (غیاث).
- استمزاج کردن، زمینه بدست آوردن. استفسارکردن
لغت نامه دهخدا
سرشت پرسی (سرشت مزاج) دریافت اندیشه و خواست از چگونگی مزاج آگاهی بدست آوردن مزاج دانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار